آن كه
متأسفانه بايد بگويم اين است كه كم است فردي يا خانهاي كه مبتلا به غيبت، تهمت،
شايعه و دوروغ نباشد و اينها گناه بزرگي دارد. عيبجوئي در رو يا در پشت سر به
اندازهاي گناهش بزرگ است كه قرآن ميفرمايد (ويل لكل همزة لمزه) واي بر آن كسي كه در رو عيبجوئي ميكند. مثلاً
خانم يك غذائي پخته باب طبع آقا نيامده مسخره ميكند. يا اين كه مثلاً آقا يك چيزي
از بازار خريده ميبرد خانه باب طبع خانم نيست مسخره ميكند. قرآن ميگويد: واي به
تو بعد هم در همين سوره ميگويد: خانم! آقائي كه مسخره ميكني! بدان تو را در جهنم
ميبرند و در سلول جهنم ميگذارند آنجا بايد بسوزي و بسازي. آن آتشي كه نه فقط
پوست ميسوزاند، استخوان هم ميسوزاند. قرآن ميگويد: آتشي كه استخوان ميشكند.
همچنين غيبت يعني گوشت برادر مؤمن را خوردن. غيبت نكنيد. غيبت كردن لاشخوري است. و
معلوم است آن خانهاي كه محل خوردن لاشه باشد، آن خانهاي كه در آن سگها زندگي
كنند بركت ندارد. اين خانه ديگر لطف خدا، نظر خدا روي آن نيست. اين خانه ديگر تقدس
ندارد.
روايتي از
امام حسين (علیه السلام) وارد شده است كه تحف العقول اين روايت را از امام سجاد (علیه
السلام) هم نقل ميكند كه خيلي كوتاه و پرمعناست: ميفرمايد:
«كف عن
الغيبة فإنها ادام كلاب النار»
غيبت نان
خورش سگهاي جهنم است. معناي روايت اين است كه خانم! آقا! غيبت رويِ غيبت، براي تو
ملكه ميسازد. يعني عادت پيدا ميكني به غيبت و آن ملكه براي تو هويت ميسازد.
زيرا غيبت تو را از صورت انساني مبدل به صورت سگ ميكند. اين سگ جهنم ميرود و در
آنجا غذا ميخواهد و غذايش بنابر روايت امام حسين و امام سجاد (علیه السلام) همان
غيبتهائي است كه در دنيا كرده است. يعني گوشتةاي گنديده شده، همان گوشتهاي
گنديدهي آتشين را در جهنم ميبرند و اين سگهاي جهنم بايد بخورند. و متأسفانه
كدام خانه است كه در آن غيبن نباشد؟ كدام خانهاي است كه در آن مسخرگي نباشد؟ آقا!
بچهات را مسخره نكن. خانم! به بچهات بد نگو. احترام بچههايت را نگاه بدار!
خانم! احترام شوهرت را نگاه دار. آقا! احترام خانمت را نگاه بدار. اگر خداي نكرده
ضربه به شخصيت يكديگر زديد اگر غيبت يكديگر كرديد بدانيد كه اين ابهت گناه اگر
برود عادت ميشود. و اگر عادت شود هويت انساني از نظر قانون تجسم عمل از بين ميرود
و به صورت درنده در ميآئي. الغيبة ادام كلاب النار.
بدتر از
اين، تهمت است. يعني چيزي كه در كسي نباشد پشت سر او يا در روي او بگوئيد. فرقش با
غيبت اين است كه وقتي پشت سرش عيب او را ميگوئيد غيبت است اما يك وقت به صفت بدي
كه ندارد پشت سر او ميگوئيد كه اين تهمت است. و اگر كسي را سرزنش و تعيير كنيد،
زخم زبان و به لسان عربها لُمَزَة گويند.
اين حرف
عوامانه كه در ميان مردم است به يكديگر ميگويند غيبت نكن ميگويد در او هست كه ميگويم!
اين حرف شيطاني است. عيب در او باشد و بگوئي غيبت است و سگ ميشوي و اگر خداي
ناكرده چيزي را كه نداشته باشد بگوئي اين تهمت است. گناهش را ميداني چيست؟
«انما يفتري
الكذب الذين لايؤمنون بآياتالله و اولئك هم الكاذبون»[1]
قرآن شريف
با يك تأكيد خاص خود ميفرمايد: آن كساني كه تهمت به يكديگر ميزنند اينها حتماً
مسلمان نيستند.
امام صادق (علیه
السلام) ميفرمايد: آن كساني كه تهمت به يكديگر زدند در يك تل چرك و خون اينها را
نگاه ميدارند. پنجاه هزار سال بايد روي اين تل چرك و خون بايستند حساب مردم تمام
ميشود بعد از اين رسوائي او را به جهنم ميبرند. و متأسفانه در خانههاي ما خيلي
فراوان است و از نظر قانون تجسم عمل به شما بگويم در آن خانهاي كه تهمت باشد
ملائكه ميبينند كه اين خانه مملو از چرك و خون است ولو تو نبيني. خيلي چيزها هست
كه آنهائي كه چشم دارند ميبينند. خيلي چشمها هست، خيلي گوشها هست كه خيلي چيزها
را ميبينند و ميشنوند. و مواظب باشيد ملائكه نگاه نكنند به خانهتان ببينند به
جاي تقدس، خانهي شما مملو از چرك و خون است. اين خانهي مملو از چرك و خون كي
بارز ميشود؟ اگر توبه نكني و نابودش نكني، در روز قيامت. روز قيامت اگر تل چرك و
خون داري در اين دنيا تهيه شده است. يعني در اين دنيا تهمت زدي آن تهمت تل چرك و
خون شده است و در آن ايستادي. در روز قيامت كه چشمها همه تيزبين ميشود خودت ميبيني،
ديگران ميبينند كه در يك تل چرك و خون ايستادهاي. شايعه پراكني نكنيد! شايعه
پراكني يعني بدون دليل چيزي را پذيرفتن، و بدون دليل چيزي را به ديگري گفتن. الان
كيست كه در اين جلسه بگويد من شايعه نميشنوم و نميگويم؟ مقدسهاي دو آتشه و سه
آتشه هم نميتوانند الان بگويند ما كسي هستيم كه زبان روزه شايعه نداريم. و به خدا
قسم بايد براي اين مصيبتها خون گريه كرد. قرآن ميفرمايد: آي كسي كه شايعه را پخش
ميكني و توجه به گناهش نداري گناهش بزرگ است. قرآن ميفرمايد:
«اذ
تلقونه بالسنتكم و تقولون بافواههم ماليس لكم به علم و تحسبونه هيناً و هو عندالله
عظيم»[2]
ميفرمايد:
يك چيزهائي ميگوئيد عادت هم شده به آن اهميت نميدهيد او را سبك ميشماريد اما
پيش خدا خيلي بزرگ است.
«و لاتقف
ماليس لك به علم ان السمع و البصر والفؤاد كل اولئك كان عنه مسئولا»[3]
يعني پيروي
از شك نكن؛ پيروي از مظنه نكن؛ اگر چيزي را ميخواهي بشنوي و قبول كني با استدلال
باشد؛ اگر چيزي را ميخواهي بگوئي با استدلال باشد. و الا بدان در روز قيامت از چشمت، از گوشت، از دلت
سؤال ميكنند. و دل تو، گوش تو، چشم تو، زبان تو در قيامت عليه تو شهادت ميدهند.
«اليوم
نختم علي افواههم و تكلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون»[4]
در روز
قيامت دهنها مهر ميشود. دست انسان، پاي انسان، زبان انسان، گوش انسان، دل انسان
عليه او شهادت ميدهند. ميگويد: تو بودي كه غيبت كردي، تو بودي كه غيبت شنيدي، تو
بودي كه تهمت زدي، تو بودي كه تهمت قبول كردي و تو بودي كه شايعه پراكني كردي.
نكگنيد اين گناهان را، فكري برايش بكنيد. شوهر بايد در مقابل زن با صداقت باشد. زن
بايد در مقابل شوهر با صداقت باشد. دروغ بايد در زندگي، در خانه، نباشد. اگر دروغ
در خانه آمد ديگر ملائكه رفت و شد ندارند كه هيچ، بلكه ملائكه اين خانه را لعن ميكنند.
در روايات ميخوانيم: اگر كسي يك دروغ بگويد يك بوي گندي از دهن او به آسمانها ميرود
و ملائكه او را لعنش ميكنند. خانم! مواظب باش به شوهرت دروغ نگو، آقا! مواظب باش
به همسرت دروغ نگو. مهمتر از اين مواظب باشيد به بچههايتان دروغ نگوئيد. اگر به
آنها چيزي گفتيد حتماً به آن عمل كنيد. مواظب باشيد وعدهي دروغ به بچههايتان
ندهيد. و بالخره اگر ميخواهيد در روز قيامت يك مسلمان حقيقي باشيد، صاف باشيد؛ با
حقيقت و صداقت باشيد. بدا به حال آن خانهاي كه دوروئي در آن خانه حكمفرما باشد.
بدا به آن خانهاي كه شوهر به زن دروغ بگويد؛ زن به شوهر دروغ بگويد. اين خانه مثل
منجلاب بوي گند ميدهد. ملائكه به اين خانه نگاه ميكنند و به آن لعن ميكنند؛ و
به صاحب خانه به زنش به مردش لعن ميكنند كه مسلمان و دروغ! قرآن ميفرمايد: اي
مسلمان از دو چيز بپرهيز: يكي مواظب باش بت پرست نباشي و ديگر اينكه دروغگو
نباشي! يعني دروغگوئي را با بت پرستي كنار يكديگر گذارده است. و متأسفانه در خانهي
ما دروغ فراوان است. در بازار ما، در كسب ما دروغ فراوان است. در خيابان ما دروغ
فراوان است. و قَسَمي كه دروغ در آن باشد مورد لعن است. آن شهري كه دروغ در آن
فراوان باشد بوي گند از آن به آسمانها بالا ميرود و ملائكه آن شهر را لعنت ميكنند.
پي نوشت
ها:
[1]. سوره
نحل آيه 105 ترجمه: دروغ را آن كس به خدا ميبندد كه ايمان به آيات خدا نياورد. و
اين كافران البته خود مردمي دروغگويند.
[2]. سوره
نور آيه 14 ترجمه: آن گاه كه شما آن سخنان منافقان را از زبان يكديگر تلقي كرده و
حرفي بر زبان ميگوئيد كه علم به آن نداريد و اين كار را سهل و كوچك ميپنداريد در
صورتي كه نزد خدا بسيار بزرگ است.
[3]. سوره اسرا آيه 36 ترجمه: و هرگز
دنبال آنچه علم و اطمينان نداري نرو كه(در پيشگاه حكم خدا) چشم و گوش و دل همه
مسئولند.
[4]. سوره
يس آيه 65 ترجمه: امروز است كه بر دهان آن كافران مهر خموشي نهيم و دستهايشان با
ما سخن گويد و پاهايشان به آنچه كردهاند گواهي ميدهند.